مسلمانان مــرا وقتــی دلــی بود
مسلمانان مــرا وقتــی دلــی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گردابـــی چو میافتادم از غم
به تدبیـــرش امید ساحلــــی بود
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استظهــار هر اهل دلــی بود
ز من ضایع شد اندر کــوی جانان
چـــه دامنگیر یا رب منزلــی بود
هنر بیعیب حرمان نیست لیکن
ز من محرومتر کی سائلــی بود
بر این جان پریشـان رحمت آرید
که وقتی کاردانی کاملــــی بود
مرا تا عشق تعلیم سخن کـرد
حدیثم نکته هر محفلـــــی بود
مگودیگرکه حافظ نکتهدان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
+ نوشته شده در دوشنبه ششم مهر ۱۳۸۸ ساعت 1:57 توسط شوریده دل
|
بنام الله